معماری پرش کیهانی
بنیانگذار و صاحب سبک در این مقوله فرانک گری است. در معماری پرش کیهانی طرحها به صورت فانتزی ودفرمه است. سبک پرش کیهانی سبک جدیدی است .
از نمونه کارهای فرانک گری میتوان به موزه گوگنهایم واقع در شهر بیلبائو اسپانیا و همچنین سالن کنسرت والت دیسنی در لوس آنجلس اشاره کرد.
در کارهای فرانک گری خط راست وجود ندارد. پلان این موزه به شکل گلی در حال شکفتن است و اجزای ساختمان از مرکز به سمت بیرون گسترش یافته است. جنس نمای موزه از ورق تیتانیوم است.
موزه گوگنهایم :
اگر میس وندرو شعار كمتر بیشتر است را در معماری مدرن مطرح كرد جنكنز بر اساس نظریه پیچیدگی و شعار بیشتر متفاوت است را تكرار كرد.
یكی از ساختمان های جالب توجه كه در این سبك ساخته شد طرح فرانك گهری برای موزه گوگنهایم در شهر بیلبائو است . گهری بر خلاف اكثر معماران زیاد اهل بحث وتبیین مبانی نظری نیست .
معماری گهری از یك معماری دو بعدی كه سطوح را در مقابل و در تقابل با یكدیگر نشان می داد به سمت یك معماری سیال وسه بعدی گرایش پیدا كرده است وبهترین نمونه كار او در این زمینه موزه گوگنهایم است .
پلان ساختمان به صورت گلی است در حال باز شدن وشكوفا شدن . احجام سه بعدی منحنی شكل كه با ورقهای فلزی تیتانیم پوشیده شده همچون گلبرگهای یك گل از مر كز ساختمان به سمت بیرون گسترش یافته اند .در این ساختمان معماری امواج چرخش واستمرار نرم ومشابهت خودی با استادی تمام وبه صورت خلاقانه ای طراحی شده است .
یكی از ایراد هایی كه جنكز به این ساختمان گرفته است یك اندازه بودن صفحات تیتانیوم بر روی سطوح با انحنای متفاوت ساختمان است.
جنكز ضوابط این معماری را در هشت مورد خلاصه كرده است:
1) ساختمان مجاور طبیعت با استفاده از گفتمان طبیعی
2) نمایش مبدا كیهانی سازمان دهی خودی وظاهر شدن وپرش به یك سطح بالاتر ویا پایین تر
3) عمق سازمان دهی وپیچیدگی ومرز اشفتگی
4) تجلیل از گوناگونی و تنوع و دگرگونی
5) ایجاد گوناگونی از طریق روش های تكه چسبانی (كولاژ)
6) تصدیق زمان وبرنامه اجباری و چرخه طبیعی و كثرت گرایی
7) بیان موضوعات به صورت نشانه های دو گانه یعنی نشانه های زیبایی و نشانه های ایده ها
8) توجه به علم خصوصا علم معاصر در مورد مباحث نشانه های كیهانی
در مورد معماری پرش کیهانی (غیر خطی) چی میدونید؟
از اواخر دههی 1980 كه مباحث پسامدرنیسم و ساختارشكنى توسعه یافت، معمارى مدرن این بار با پذیرش تغییرات اساسى، افقهاى تازهای از دیدگاههاى جهانشناختى و كیهانشناختى جدید، بومشناسى، علوم پیچیدگى بحران و آنتروپى را پدیدار كرد. بدینترتیب، هماكنون كه در انتهاى دوران سوم معمارى قرار داریم، سدهی بیست و یكم انتهاى تازهای را خواهد گشود.
در این جهان، زیبایى تازهای در حال تكوین است كه برگرفته از روح پیچان و غلطان و موج مانند طبیعت، تپشهاى مولكولها و هندسهی ژنهاست و بازتاب آن در عرصهی معمارى، جایگزین شدن اشكال تازه به جاى اشكال ایستاى جهان كلاسیك است. معمارى جهان نو، همانند خود این جهان، خلاق، خود تنظیم، خود تغییر، غیرقابلپیشبینى و در حال «شدن» است.
فیزیك كوانتومى و علوم پیچیدگى با كشف زیبایى معنوى نهفته در طبیعت به یارى رمزگشایى ارزشهایى برآمدهاند، همچون اخلاق زیبایى كه روحانیت جهان جدید را خواهد ساخت. این روحانیتى است در تقابل با نسبیتگرایى افراطى بازمانده از تفكرات پوچگرایانه و مبتنى بر یكسانى همة ارزشها كه متأسفانه عالمگیر شده است.
بطور كلی معماری همیشه جهت گیری ای جهانی داشته است و بنابراین هنگامی كه دید ما به علم تغییر می كند و اینكه جهان واقعاً چگونه است، معماری ما هم همراه با آن تغییر می كند. بطوریكه تحولاتی كه در سالهای اخیر، در فیزیك ذرات بنیادین، نجوم، ژنتیك و ... رخ داده است موضوع كتب معماری جدید قرار گرفته است.